مجموعه چندين رباعي و دوبيتي و تك بيت و اشعار كوتاه از رحمان زارع

مجموعه چندين رباعي و دوبيتي و تك بيت و اشعار كوتاه از رحمان زارع

كوتاه اگر دراز اگر خواهد گشت

امروز چو ديروز به سر خواهد گشت

فردا كه حساب دفترت بگشايند

ديروز ز راه رفته  بر خواهد گشت!

******

 

هرچند دلش لبالب از اندوه ست

چون سرو قد افراشته و بشكوه ست

 

مردي كه به زير سايه ي كس نرود

در يك كلمه اگر بگويم كوه ست.

***

با نظر لطف تو مطلق شوم

عاري از هر قيد اناالحق شوم

قيد انا ال نيز تو بردار تا

در تو شدن بيش موفق شوم.

****

گر تو بسوزاني و گر سازي ام

با نظر چشم تو در بازي ام

من به نظر بازي تو راضي ام

گر ز نظر باز بي اندازي ام.

****

داغ تو گر نيست به پيشاني ام

گمشده ام گرم پريشاني ام

مهرت اگر نيست به دل دل بسوز

نوش من آتش كه تو نوشاني ام.

****

تقديم به استاد شهيد مرتضي مطهري

 

رخشنده تر از هزار و یک کوکب صبح

از درج لبت شکفته شد مذهب صبح

معلوم نشد معلّم سوره ی عشق!

صبح از لب توست، يا تو بودي لب صبح.

 

*****

 

يك عمر ز بايست و نبايسته فقط حرف

گفتيم و نگفتيم نه شايسته فقط حرف!

 

******

مي خواست زمين خورده و بر پا نشويد

در خاك  بمانيد و ثريا نشويد

انداخت سلاح تفرقه تا هرگز

حتي دو تن از خيل شما ما نشويد

****

خدايا من به يادت خو گرفتم

ز نامت هر نفس نيرو گرفتم

مران از در ، در امواجم ميفكن

كه اندر ساحلت پهلو گرفتم

****

بهترين تيپ لباسم به تن است

به ! نگاه همه امشب به من است

سال ها گفته ، نگفتي يك شب

آخرين مد كه بپوشي كفن است.

****

اختيار است اگر يا جبر است

چاره ي جور زمانه صبر است.

 

*****

امن است زمين ، زمينه خور پيدا نيست

در جيب كسي حساب پر پيدا نيست

دزدان دو تخم مرغ همسايه اسير

كرديم ولي دزد شتر پيدا نيست.

*******

ديده ست؟ نديده است هشتاد شتر

انداخته پشت گوش بيداد ، شتر

داروغه فقط ز سدّ معبر آگاست

معبر كه گشوده گشت ، خوش باد شتر.

*****

بذار امشب زبان سر بسته گويد

از آن غم ها كه دل را خسته گويد

بذار امشب غريبانه بسوزد

دل از عشقي كه ناپيوسته گويد.

 *****

اي مردم دلداده ي دنيا

سرمست لب باده ي دنيا

هشدار كه نيست دور گردان

در خاتمه ي جاده ي دنيا.

*****

ابري و گرفته ، اهل دردي باران !

ياد آور خاطرات مردي باران !

زيرا كه تو در زمان بخشيدن خويش

اين از خود و آن نيست ، نكردي باران !

*****

مانند كوير اگر كه پا در وحلي

لب تشنه و لم يزرع و بي ما حصلي

چون وادي كربلا اگر دل بندیش

آباد كند تورا  حسين ابن علي

******

از فرط نشست پاي همّت شَل شد

چون چرخه ي سوخت ، زندگي مختل شد

تا چند نشست پنج و يك اي عاقل

يك كار بگو كه با نشستن حل شد

*****

مانند كماندار كه در روز نبرد

جانش به كمان نهاد و پرواي نكرد

مردي كه تمام كوششش را كرده است

صدبار اگر شكست هم ، برنده ست آن مرد.

 

شاعر: رحمان زارع

****

 

5 1 1 1 1 1 Rating 5.00 (1 Vote)
Wednesday, 15 January 2025
الأربعاء, ۱۵ رجب ۱۴۴۶
چهارشنبه, ۲۶ دی ۱۴۰۳

Please publish modules in offcanvas position.