گروه سیاسی گویدا / خاطرات شخصی و سیاسی احمدی نژاد «7»
گرفتـن عکـس یادگارى با رئیـس جمهور ایران ؛ دکتر احمـدى نژاد حـتى براى رهبـران مسلـمان حاضـر در مناسک حج هم مهـم بود. مادر رئیس جمهور یکى از کشـورها مى گفت باورش نمى شود با احمدى نژاد عکـس انداخته!
۱۳۲
در فرودگاه بولـیوى تعدادى از کارکنان آنجا با اصرار از محافظان وبچه هاى تشریفـات خواسـتند، دکتـر را از نزدیک ببینند و با ایشان عکـس بگیرند.
به همراه آنها، چند ایرانى مقـیم بولیوى هم بـودند.
به دکتر گفتند از چندى قبل ، رسانه هاى غـربى تبلیغـات وسیعى علیـه شما و جمهورى اسلامى راه انداخـته بـودند اما با استقبال و ابراز ارادتى که مـردم این کشور از شـما کردند تمام نقشـه هاى آنها معلـوم است که نقـش برآب شده!
دکتر هم به شوخى خطاب به آنها وهـمراهان گفت : اینها از یک شـبکه غافلند. آن هم شبکـه ى خدا (تى وى)است!
۱۳۳
براى شرکت در اجلاس اتحـادیه ى آفریقا، به عنـوان مهمان به دعـوت رئیـس جمهور این کشور به آنجا رفتیم.
بعد از ده ساعت سفـر، بالاخره هواپیما در فرودگاه بانجول؛پایتخت این کشور به زمین نشست.
رئیس جمهور گامـبیا با وجودى که میزبان ده هاکشور دیگر هم بود،خود شخـصا به استقبالمان آمد.
اتومبیل هاى اختصاصى خودش را دراختیار هیئت ما قرار داد.
تا مقرى هم که براى هیئت ایرانى در نظر گرفته بودند ما را همراهى کرد.
هر چه دکتـر مى گفت شما مهمـانهاى دیگرى هم دارید، مى گفت: نه! حسـاب شما جداست.
براى استقبال از سایر رؤساى جمهور هم وزراى کابینـه اش را فرستاد.
آن شب شام را در مقر ما با دکتر صـرف کـرد و تا پاسى از شب هم در نزد دکـتر بود.
۱۳۴
روز دوم اجـلاس اتحادیّه ى افریقا، با یکى – دو نفر از بچـه ها تصـمیم گـرفتیم بازدیدى از شهـر بانجـول داشته باشیم.
شهر، فوق العاده فقیر و عقب مـانده بود. در گوشه اى از خیـابان ها مردى بساط دست فـروشى پهن کـرده بود و صنایع دستى آنجا را مى فروخت.
راننده، ما را کنار بساط آن مرد برد.
چون گامبیا مستعـمره ى انگلیس بوده،زبان دوم مردم آنجا انگلیسى است. فروشنده موقع خرید به انگلیسى از ما پرسید از کجا آمده ایم؟
گفتیم : ایران
گفـت : ایران! احمـدى نژاد؟!
بعد گفت از علاقه مندان دکتر است. یک تعداد از کالاهایش را هم در کنار خـرید ما گذاشت و گفت آنها را بدهیـم به آقاى احـمدى نژاد !
مانده بودیم چطور هدایایش را به او برگردانیم و به این بنده ى خدا بگوییم دکتر از کسى هدیـه قبـول نمى کند!
***
راننده ، عکس بزرگى را نشانمـان داد.عکس یکى از رؤسـاى جمهـورى یکى از کـشورهاى افریقایى بود که ادعاى رهبرى افریـقا را داشت.
بعد به انگلیسى گفت هزینه ى زیادى خـرج تهیه و نصـب این عکس شده ! اما به این عکس نگاه نکنید. به پول خرج کردن نیست. اینجا همه طرفدار احـمدى نژاد هستند!
۱۳۵
در سفر دکتر به اندونزى مردم براى دیدن دکتر آن قدر هجوم آورده بودند که دکتر از این همه شـوق و اشتـیاق مردم گریه کرد!
وقتى براى شرکت در نماز جمعه رفتیم ، دکـتر طبـق معمول حاضـر نشد از در تشریفات برود.
امّا مسئول امنیت آنجا آن قدر اصرار کرد تا بالاخره دکـتر متـقاعد شد.
با این حال مردم “اللهُ اکـبر” گویان دور دکـتر را گرفتند. مـدام دست مى کشیدند روى سر وصورت و لباس دکتر و بعد دست مى کشیدند روى سر وصورت خودشان!
مأموران، دکتر را به زور از بـین مردم کشیدند بیرون.
***
در طول مسیر هم تا مـحل اقامت هیئـت ایرانى ، جـوانهایى که پیـراهن هایى که تصویر دکـتر احمدى نژاد رویش بود پوشیـده بودند، دنبال اتومبـیل مى دویدند و شـعار مى دادند.
دکتر هم از پشت شیشه ى اتومبیل به ابراز احساسات آنها پاسخ مى داد.
۱۳۶
جوانان اندونزیایى براى استقبال از دکتر در سفرى که ایشان به این کشور داشت به صورت خود جوش پارچه نوشته هایى درست کرده بودندکه هر حرف از یک جمله دست یکى از آنها بود.
وقتى با هم پارچه ها را بالا مى گرفتند، یک جمله مى شد.
یک بار با این پارچه نوشـته ها نوشتند”ایران در قلب ماسـت.” وبار دوم “انرژى هسته اى حق مسـلم ایران است.ـ
۱۳۷
بعضى ها تلقیشان از بحث هسته اى، خود موضوع هسته اى است.
این که ایران تولید انرژى بکند. خودکفا شود و وابستگى در این موضوع نداشته باشد.
امّا دولت هایى که مى خواهند جلوى هسته اى شدن ایران را بگیرند، تنها هدفشان دخالت در تصمیم گیرى ها ى کشورمان است. و تحمیل اراده ى خودشـان بر اراده ى ملت ایران.
بحث هسته اى،تجلى اراده ى ملت ایران بود و در واقع جـنگ اراده ها بود.
اراده ى ملـت ایران برهسته اى شدن بـود و دکتر هم مى خواسـت اراده ى ملت ایران حاکم شود.
امّا دولت هاى بزرگ مى خواستند این اراده را بشکنند.که اگر موفق مى شدند ، پیروز این میدان بودند.
۱۳۸
از وقتى در ر سانه هاى داخلى اعلام شد جشن هسته اى با حضور مقامات جمهورى اسلامى در نطنـز برگزار خواهد شد، آمریـکا و غربى ها تهـدید کردند در مراسم جشن هسته اى نیروگاه نطنز را بمباران خواهند کرد.
مسئولین وقت بحث هسته اى کلى به دکتر اصرار کردند که جشن را در نطنز برگزار نکنند.
اما حرف دکتر این بود که حالا که اعلام رسمى شده برگزار نشدن جشن درنطنز یعنى ترس ما از تهدید دشمنان.
براى همین، هر طور شده باید طبق برنامه درنیروگاه نطنزمراسم برگزار شود.
مراسم با اصـرار و پافـشارى دکـتر بدون کوچـک ترین مشـکلى برگـزار شد و آب هم از آب تـکان نخورد.
۱۳۹
در بحث هسته اى بعد از ماهها مقاومت و تحمل فشارهاى داخلى، خارجى و انواع تحـریم ها علیه ایران، دکتر در سفر اسـتانى بود که خبر دادند تحـت فشار غربى ها در
مذاکرات، موضوع تعلیق یک هفته اى غنى سازى اورانیوم مطرح شده است.
کارى که دکتر در آن شرایط انجام داد این بود که در سخنرانیش در جمع مردم آن شهرستان در همـان ساعاتى که مذاکره در اروپا در حال انجام بود، اعلام کرد که : مردم! غربى ها از ما مى خواهند که براى حفظ آبروى آنها هم که شده نه یک ماه،نه یک هفته ، براى یک روز غنى سازى را تعلیق کـنیم.
ما مى گوییم این ملت براى لحظه اى زیر بار ظلـم نخـواهد رفت.
پاسخ دکتر و فریاد حمایت مردم از ایشـان، باعث به هم خوردن روند مذاکـراتى شد که با غربى ها در حال انجام بود.
۱۴۰
تنها پشتیبانى که دکتر در قضیه ى هسته اى داشت، مقام معظم رهبرى بود.
خیلى ازمسئولین نظام مى گفتند خط قرمز ما قطع نامه است.ما باید تا جایى پیش برویم که قطعنامه صادر نکنند.
اگر خواستند قطعنامه صادر کنند، ما باید کوتاه بیاییم. در غیر اینصورت ممکن است هر اتفاقى بیافتد. قطعنامه که صادر شود، کن فیکون مى شود.
دکتر مى گفت خط قرمز ما عزّت ملـت ماسـت.
قطعنامه ى اول-دوم –سوم را هم صادر کردند.
خیلى از سران کشورها که براى دیدار با مقامات ایران مى آمدند، مى گفتند خبر دارند که در روز…ساعت… از پایگاههاى نظامیشان در منطقه به ایران حمله خواهند کرد.
حتى متخصصان مى گفتند آرایش نظامى نیروهایشان هم نشان از حمله ى قریب الوقوع به ایران را دارد.
مرکز استراتژیک روسیه هم حمله ى نظامى به ایران را خبر مى داد.
اما دکتر با توکل برخدا و اعتقاد به این که خدا از همه ى اینها بالاتر است و اینها توان و قدرت مقابله با خدا را ندارند، با پشتیبانى مقام معظم رهبرى و حمایت مردم ایستاد و با یارى خدا پیروز این میدان شد.
خداوند دلهاى مردم ایران را در موضوع هسته اى، با هم همراه کرده بود و در تمام شهرهاى ایران که دکتر براى سخنرانى رفت فریاد همه” انرژى هسته اى حق مسلم ماست “بود.