در مدينه قحطى سختى رخ داده است.عبدالله بن جعفر كه بحر جود و كرم است و عادت بر بذل و عطا دارد،به دليل اينكه دستش از سرمايه دنيا تهيه گشته راهى شام مى گردد و به كار زراعت مشغول مى شود؛ولى زينب،هر روز او گريه و داغ دل است.مدتى مى گذرد كه زينب گرفتار تب وصل خانواده اش مى گردد و هر لحظه مريضى او شدت پيدا مى كند،تا اينكه نيمه ظهر به همسر خويش عبدالله مى گويد: (بستر مرا در حياط به زير آفتاب قرار بده)
عبدالله مى فرمايد:(او را در حياط جاى دادم كه متوجه شدم چيزى را روى سينه خويش نهاده و مدام زير لب حرفى مى زند.به او نزديك شدم ديدم پيراهنى را كه يادگار از كربلاست؛يعنى پيراهن حسين را،كه خونين و پاره پاره است،بر روى سينه نهاده و مدام مى گويد: (حسين ، حسين ، حسين !...)
لحظاتى بعد او وارد بر حريم اهل بيت النبوة گشت و كارنامه عمرش به به خير و سعادت ختم گرديد...
ثواب كسي كه بر حضرت زينب سلاماللهعليها گريه كند،چیست؟
"فلما احضرتها اخذها رسول الله و ضمّها الی صدره الشریف و وضع خده المنیف علی خدّها فبکی بُکاءً عالیا و سال الدّمع علی محاسنه الشریف جاریا فقالت فاطمه: لماذا بکائک؟ لا ابکی الله عینیک یا ابتاه!، فقال صلی الله علیه و آله : یا بنیّة فاطمةُ فاعلمی ان هذه البنت بعدک و بعدی تُبتلی بالبلایا تردّ علیها مصائب شتی و رزایا، فبکت فاطمه علیهاالسلام عند ذلک ثم قالت: یا اب فما ثواب من بکی علیها و علی مصائبها؟، فقال: یا بضعتی و قرّه عینی! ان من بکی علیها و علی مصائبها یکون ثواب بکائه کثواب من بَکی اخویها...
وقتی زینب را حاضر کردند رسول خدا(ٌص) او را گرفت و به سینه ی شریفش چسبانید و صورت مبارک خود را به صورتش نهاد و بلند گریست چنان که اشک از محاسن شریف او روان شد.
فاطمه(س) پرسید:ای پدر گرامی گریه ات برای چیست؟ خدا نگریاند دو چشم شما را!
پیامبر اکرم فرمود:ای دختر من،ای فاطمه! بدان که بعد از تو و بعد از من این دختر،گرفتار بلاها خواهد شد و مصیبت های گوناگون بر وی وارد خواهد شد.
در این لحظه فاطمه علیهاالسلام به شدت گریست و پرسید:ای پدر! ثواب کسی که بر او و مصیبت هایش گریه کند،چیست؟
فرمود: ای پاره تن من و روشنی چشمم!هر کس بر او و مصیبت هایش گریه کند،ثواب گریه اش مانند ثواب کسی است که بر دو برادر او [حسن و حسین] گریه کند،... ."(طراز المذهب، ص 2، نقل از خصائص الزینبیه، ص 53.)